کلمه جو
صفحه اصلی

نان دانی

فارسی به انگلیسی

means of earning bread or profit, means of earning bread or (illegal) profit

فرهنگ معین

(اِمر. ) ۱ - (عا. ) محلِ درآمد و کسب و کار. ۲ - مجازاً: شکم ، معده .

لغت نامه دهخدا

نان دانی. ( اِ مرکب ) جای نان. صندوق یا سبدی که در آن نان نهند. دیگ یا گنجه جای نان. جای نگه داشتن نان. ظرفی که نان در آن نگه دارند. || محل ارتزاق. وسیله اعاشه. راه معاش. ممر رزق. آنجا یا آن وسیله که از آن کسب رزق کنند: آزادی ناندانی عده کثیری شده است. ( یادداشت مؤلف ). منبر و مسجد ناندانی ملا حسن است. || مجازاً، شکم. معده.
- امثال :
همه جا سست و مُست است ناندانیم درست است .


کلمات دیگر: