irreligious (person), (one) who has no firm belief
هرهری
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
هرجایی، بی عقیده، بی ایمان، پابندایمان وعقیده
(صفت ) ۱- بی بندوبار. ۲- بی اعتقاد.
(صفت ) ۱- بی بندوبار. ۲- بی اعتقاد.
فرهنگ معین
(هُ هُ ) (ص نسب . ) (عا. ) ۱ - بی بند و بار. ۲ - بی ایمان ، بی اعتقاد. ،~ مذهب آن که دین و مذهبی ندارد.
لغت نامه دهخدا
هرهری. [ هَُ هَُ ] ( ص نسبی ) بی بند و بار. بی اعتقاد.
- هرهری مذهب ؛ کسی که هیچ مذهبی ندارد، به قوانین هیچ دینی عمل نمی کند. ( یادداشت به خط مؤلف ).
- هرهری مذهب ؛ کسی که هیچ مذهبی ندارد، به قوانین هیچ دینی عمل نمی کند. ( یادداشت به خط مؤلف ).
فرهنگ عمید
کسی که پابند به ایمان و عقیده نباشد، هرهری مذهب، بی عقیده، بی ایمان.
گویش مازنی
/hor hori/ هر چیز شل و از هم واشده
پیشنهاد کاربران
بی نظم
کلمات دیگر: