(اسم ) ۱- هزارتو هزارلا. ۲- شکنبه.
هزارخانه
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~. نِ ) (اِمر. ) نک . هزارتو.
لغت نامه دهخدا
هزارخانه. [ هََ / هَِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) هزارلا. سی تو. ( حاشیه برهان چ معین ). هزارتو. قسمتی از احشاء گیاه خواران مانند گوسفند و گاو که چندین لا دارد. ( یادداشت به خط مؤلف ). شکنبه گوسفند. ( آنندراج ). چیزی است که با شکنبه گوسفند می باشد، و شکنبه را نیز گویند. ( برهان ). || هزاربیشه. ( یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هزاربیشه شود.
فرهنگ عمید
= هزارلا
هزارلا#NAME?
کلمات دیگر: