کلمه جو
صفحه اصلی

مبهج

عربی به فارسی

دلفروز , لذت بخش , خوشي اور , دلپسند , دلپذير


فرهنگ معین

(مُ هِ ) (اِفا. ) شاد سازنده ، مسرور کننده .

لغت نامه دهخدا

مبهج. [ م ُ هَِ ] ( ع ص ) خوش و شادمان کننده. ( غیاث ). شاد و مسرور و سازنده. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || زمینی که صاحب نبات زیبا باشد. ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

مبهج. [ م ُ ب َهَْ هَِ ] ( ع ص ) نیکویی آورنده و پیراینده و زیبا سازنده.( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) || مُبهِج. خوش و شادمان کننده. ( غیاث ). شاد و مسرور سازنده. ( آنندراج ). شادمانی آورنده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ماده قبل شود. || کسی که خود را زیبا و خوش صورت جلوه دهد. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).

مبهج . [ م ُ ب َهَْ هَِ ] (ع ص ) نیکویی آورنده و پیراینده و زیبا سازنده .(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) || مُبهِج . خوش و شادمان کننده . (غیاث ). شاد و مسرور سازنده . (آنندراج ). شادمانی آورنده . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود. || کسی که خود را زیبا و خوش صورت جلوه دهد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).


مبهج . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) خوش و شادمان کننده . (غیاث ). شاد و مسرور و سازنده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || زمینی که صاحب نبات زیبا باشد. (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

شادی آورنده.


کلمات دیگر: