کلمه جو
صفحه اصلی

هرزه شدن

فارسی به انگلیسی

corrupt

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- خراب شدن وازکارافتادن پر. قفل وکلیدومانند آن .۲- فاسد شدن اخلاق ورفتاروگفتار آدمی . ۳- فاسدشدن زن روسپیش شدن : (( پس چرا خواهرومادرت در کربلا ازگدایی هرزه شدند. ) )

فرهنگ معین

( ~. شُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - فاسد شدن . ۲ - خراب شدن و از کار افتادن پرة قفل و کلید و مانند آن .

لغت نامه دهخدا

هرزه شدن. [ هََ زَ / زِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) هرز شدن. سوده و غیر قابل استعمال شدن چنانکه قفل و کلید و جز آن. ( یادداشت به خط مؤلف ). || فاسد شدن و بد شدن آدمی در اخلاق و رفتار و گفتار. رجوع به هرزه شود.


کلمات دیگر: