( مصدر ) درمانده شدن .
ناف افکندن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(اَ کَ دَ ) (مص ل . ) کنایه از: درمانده شدن .
لغت نامه دهخدا
ناف افکندن. [ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از درمانده شدن. ( فرهنگ نظام ) ( از آنندراج ) :
نافه مشک نباشد به بیابان ختن
ناف افکنده به همراهیش آهوی ختا.
محمد سعید اشرف ( از فرهنگ نظام ) ( از بهار عجم ).
نافه مشک نباشد به بیابان ختن
ناف افکنده به همراهیش آهوی ختا.
محمد سعید اشرف ( از فرهنگ نظام ) ( از بهار عجم ).
کلمات دیگر: