یک روند
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
پشت سرهم پیاپی لاینقطع : اما تا آنجا که فعالیت همیشگی زن و مرد خانواده دود یک روند آشپزخانه حیاط پرگل و سبزه نشان میداد... .
فرهنگ معین
( ~. رَ وَ ) (ق . ) (عا. ) پیاپی ، پشت سر هم .
لغت نامه دهخدا
یک روند. [ ی َ / ی ِ رَ وَ ] ( ق مرکب ) در تداول عامه ، پشت سر هم. پیاپی. لاینقطع.
فرهنگ عمید
پیاپی و پشت سرهم.
کلمات دیگر: