کلمه جو
صفحه اصلی

متادی

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - رسنده و اصل. ۲ - رساننده .
یاری داده شده از طرفین
( مت آدی ) یاری داده شده از طرفین

فرهنگ معین

( متأدی ) (مُ تَ َء دِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - رسنده ، واصل . ۲ - رساننده .

لغت نامه دهخدا

( متآدی ) متآدی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) یاری داده شده از طرفین. || مهیا و آماده شده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
متأدی.[ م ُ ت َ ءَدْ دی ] ( ع ص ) مهیا شده و حاضر شده و آماده و مرتب و آراسته. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتنگاس ) ( ازفرهنگ جانسون ). رسنده. واصل. || اداشده وپرداخته. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتنگاس ) ( از فرهنگ جانسون ). || رساننده. و رجوع به تأدی شود.


کلمات دیگر: