کلمه جو
صفحه اصلی

متخادم

فرهنگ معین

(مُ تَ دِ ) [ ع . ] (اِفا. ) کسی است که همیشه به خدمت بندگان خدا قیام کند و خدمت او خالی از هواها و شوایب نفسانی باشد ولیکن هنوز به حقیقت زهد نرسیده باشد. گاه به سبب غلبة ایمان بعضی از خدمات او در محل قبول افتد و گاه به واسطة غلبة هوا خدمت او قبول نشود.

لغت نامه دهخدا

متخادم. [ م ُ ت َ دِ ] ( ع ص ) ( اصطلاح عرفانی ) کسی است که همیشه به خدمت بندگان قیام کند و خدمت او خالی از هواهاو شوائب نفسانی باشد، ولیکن هنوز به حقیقت زهد نرسیده باشد. گاه به سبب غلبه ایمان بعضی از خدمات او در محل قبول افتد و گاه به واسطه غلبه هوا خدمت او قبول نشود. ( فرهنگ لغات و اصطلاحات سیدجعفر سجادی ).


کلمات دیگر: