هسر
فارسی به انگلیسی
glazed frost, silver thaw
ice
فرهنگ فارسی
اسم یخ . یا پرهسر. پرازیخ : (( پیش من شعر یکی باریکی دوست بخواند زان زمان بازهنوز این دل من پرهسراست . ) ) ( لبیبی )
فرهنگ معین
(هَ سَ ) (اِ. ) یخ و آب فسرده .
لغت نامه دهخدا
هسر. [ هََ س َ ] ( اِ ) هسیر. ( حاشیه برهان چ معین ). یخ را گویند، و آن آبی است که در زمستان مانند شیشه بندد. ( برهان ). یخ. ( اسدی ).
فرهنگ عمید
= هسیر
هسیر#NAME?
کلمات دیگر: