کلمه جو
صفحه اصلی

متبصر

فرهنگ فارسی

( اسم ) بصیر و دانا دقیق جمع متبصرین .

فرهنگ معین

(مَ تَ بَ صِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) بصیر و دانا، دقیق ، ج . متبصرین .

لغت نامه دهخدا

متبصر. [ م ُ ت َ ب َص ْ ص ِ ] ( ع ص ) شناسا و نیک نگرنده وتأمل کننده. ( آنندراج ). بصیر و دانا و دقیق. ج ، متبصرین. ( فرهنگ فارسی معین ). کسی که از روی آگاهی و بصیرت اندیشه می کند. و هوشمند و باتدبیر و با بصیرت. ( ناظم الاطباء ). || آن که طلب ماه نو می کند تا ببیند آنرا. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تبصر شود.


کلمات دیگر: