کلمه جو
صفحه اصلی

وارسیدن

فارسی به انگلیسی

consider, control

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱ - مجددا رسیدن . ۲ - رسیدن وصول : (( آه اگر دست دل من بتمنا نرسد یا دل از چنبر عشق تو بمن وانرسد . ) ) ( بدایع سعدی ) ۳ - سرکشی کردن تفتیش کردن . ۴- دریافتن ادراک . ۵- بی مصرف شدن از کار افتادن بی فایده شدن : (( هرکه بما میرسد وا میرسد . ) )

فرهنگ معین

(رِ دَ ) (مص م . ) ۱ - مجدداً رسیدن . ۲ - وصول . ۳ - سرکشی کردن ، تفتیش کردن . ۴ - ادراک ، دریافتن . ۵ - بی فایده شدن ، بی مصرف نشدن .

لغت نامه دهخدا

وارسیدن. [ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) تحقیق. تفتیش. وارسی کردن. رسیدگی کردن. با دقت آگاهی حاصل کردن. ( ناظم الاطباء ):مثل حارس میزنی وارس. ( از یادداشتهای مؤلف ) || دریافتن. ( ناظم الاطباء ). || بازرسیدن. ( ناظم الاطباء ). || رسیدن :
آه اگر دست دل من به تمنا نرسد
یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد.
سعدی.

پیشنهاد کاربران

بهتره که این کارواژه را یکجا بصرفیم.
م. ث
برای این که درون خانه را بوارِسید، باید مجوز داشته باشید.


کلمات دیگر: