وهتمائ
هتم
فرهنگ فارسی
وهتمائ
فرهنگ معین
(هَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - شکستن دندان کسی را از بن . 2 - افکندن دندان . 3 - افکندن دندان پیشین کسی را. 4 - در علم عروض اجتماع حذف و قصر است در «مفاعلین » یعنی یک سبب آن را بیندازند و دیگر سبب را قصر کنند «مفاع » بماند به سکون عین ، «فعول » به جای آن بنهند به سکون لام و «فعول » چون از «مفاعیلن » منشعب باشد آن را هتم خوانند یعنی دندان پیشین شکسته و چون بدین زحاف ، هر دو سبب این جزو بخلل شود، آن را به دندان پیشین شکستن تعریف کرده اند.
لغت نامه دهخدا
هتم. [ هََ ت َ ]( ع مص ) شکسته شدن دندان پیشین از بن : هتم الرجل هتما؛ شکسته شد دندانهای پیشین آن مرد از ریشه. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ) ( معجم متن اللغة ). || شکسته شدن اطراف دندان.( تاج العروس ) ( معجم متن اللغة ). کان اهتم الثنایا.
هتم. [ هَُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اَهتَم و هَتماء. ( اقرب الموارد ). رجوع به اَهتَم و هَتماء شود.
هتم . [ هََ ] (ع مص ) شکستن دندان کسی را از بن : هتم فاه هتماً؛ شکست دندان او را از بن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). دندان شکستن . (المصادر). || شکستن دندان پیشین کسی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). افکندن دندان پیشین کسی را. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). دندان پیشین شکستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || (در اصطلاح عروض ) اجتماع حذف و قصر است در مفاعیلن ، یعنی یک سبب آن را بیندازند و دیگر سبب را قصر کنند، مفاع بماند به سکون عین ، فعول به جای آن بنهند به سکون لام . و فعول چون از مفاعیلن منشعب باشد آن را اهتم خوانند، یعنی دندان پیشین شکسته و چون بدین زحاف ، هر دو سبب این جزو به خلل شود، آن را به دندان پیشین شکستن تعریف کرده اند. (از المعجم فی معاییر اشعار العجم چ مدرس رضوی ص 37).
هتم . [ هََ ت َ ](ع مص ) شکسته شدن دندان پیشین از بن : هتم الرجل هتما؛ شکسته شد دندانهای پیشین آن مرد از ریشه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ) (معجم متن اللغة). || شکسته شدن اطراف دندان .(تاج العروس ) (معجم متن اللغة). کان اهتم الثنایا.
هتم . [ هَُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَهتَم و هَتماء. (اقرب الموارد). رجوع به اَهتَم و هَتماء شود.
دانشنامه آزاد فارسی
(در لغت به معنای شکستن دندان پیشین) اصطلاحی در عروض. از زحاف های عروضی، و آن اجتماع دو زحاف قصر و حذف در «مفاعلین» است که با حذف «یلن» از آن، به جای «مفاع» باقی مانده، «فعول» گذارند. رکن تحت زحاف هتم را اَهْتَم گویند.