alloy of iron/ lead/ copper/ tin/ gold/ silver and antimony
هفت جوش
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
(اسم ) ۱- فلز بسیارسخت ۲- شخص پرطاقت
فرهنگ معین
( ~. ) (اِمر. ) ۱ - فلز بسیار سخت . ۲ - شخص پر طاقت .
لغت نامه دهخدا
هفت جوش. [ هََ ] ( اِ مرکب ) هفت فلز است به هم آمیخته که آن را اژدهاث گویند و آن به غایت محکم باشد، و آن هفت فلز این است : زر، نقره ، مس ، جست ،آهن ، سرب ، ارزیز. ( از غیاث اللغات ). هفت جسد است که با هم گدازند و از آن چیزها سازند و آن آهن و جس که روح توتیا باشد و سرب و طلا و قلعی و مس و نقره است.( برهان ). مفرغ. ( یادداشت به خط مؤلف ) :
بنش بُد ز پولاد و ارزیزپوش
برآورده دیوارش از هفت جوش.
پنج نوش از کلک صفرایی فرست.
برآورده از گاو گردون خروش.
کوره ش آنگه ز هفت جوش نشست
کآمد آن هفت کیمیاش به دست.
به صید کبابی شدن سخت کوش.
بنش بُد ز پولاد و ارزیزپوش
برآورده دیوارش از هفت جوش.
اسدی.
هفت جوش از آینه دادت تو نیزپنج نوش از کلک صفرایی فرست.
خاقانی.
لگدکوبه گرزه هفت جوش برآورده از گاو گردون خروش.
نظامی.
|| ( ص مرکب ) گدازان. بسیار جوشان یا سخت گداخته شده : کوره ش آنگه ز هفت جوش نشست
کآمد آن هفت کیمیاش به دست.
نظامی.
چه باید در این آتش هفت جوش به صید کبابی شدن سخت کوش.
نظامی.
|| سخت محیل. سخت گربز. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به هفت رنگ و هفت خط شود.فرهنگ عمید
۱. [مجاز] شخص جان سخت و پرطاقت.
۲. (اسم ) [عامیانه] فلز بسیار سخت و محکم که از ترکیب هفت فلز به دست می آید، طالیقون.
۲. (اسم ) [عامیانه] فلز بسیار سخت و محکم که از ترکیب هفت فلز به دست می آید، طالیقون.
دانشنامه عمومی
مختصات: ۲۹°۱۶′۵۴″ شمالی ۵۰°۵۹′۳۲″ شرقی / ۲۹٫۲۸۱۶۷°شمالی ۵۰٫۹۹۲۲۲°شرقی / 29.28167; 50.99222
درگاه ملی آمار
هفت جوش، روستایی است از توابع بخش مرکزی در شهرستان بوشهر استان بوشهر ایران.
این روستا در دهستان انگالی قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۲۵ نفر (۹ خانوار) بوده است.
درگاه ملی آمار
هفت جوش، روستایی است از توابع بخش مرکزی در شهرستان بوشهر استان بوشهر ایران.
این روستا در دهستان انگالی قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۲۵ نفر (۹ خانوار) بوده است.
wiki: هفت جوش
پیشنهاد کاربران
سفارس طلسم اصل هفت جوش موکل دار اصل نجات از طلسنات وجدو زندگی وبیماری
کلمات دیگر: