کلمه جو
صفحه اصلی

طابیه

لغت نامه دهخدا

( طابیة ) طابیة. [ ی َ ] ( اِخ ) بنت جزٔبن سعد الریاحی. این زن را در یوم اِراب از ایام عرب ذکری است و در آن روز اسیر شد و پدرش مالی بعنوان سربها داد و او را آزاد ساخت. ( عقدالفرید، ج 6 ص 93 ).

طابیة. [ ی َ ] (اِخ ) بنت جزٔبن سعد الریاحی . این زن را در یوم اِراب از ایام عرب ذکری است و در آن روز اسیر شد و پدرش مالی بعنوان سربها داد و او را آزاد ساخت . (عقدالفرید، ج 6 ص 93).


دانشنامه عمومی

طابیه (سیدی بلعباس). طابیه (سیدی بلعباس) (به عربی: طابیة) یک شهرداری در الجزایر است که در استان سیدی بلعباس واقع شده است.


کلمات دیگر: