شابران. [ ب ُ ] ( اِخ ) نام شهری و دربندی است از ولایت شروان و بمعنی ولایتی از شروان. ( برهان ). شابران و شروان نام دربند است. حکیم خاقانی گوید :
تا نه بس دیر از کمال عدل شاه
مصر و ری در شابران بینی بهم.
در بعض فرهنگها شابران نام ولایت ودر بعض فرهنگها نام شهر است و آن را شاوران نیز گویند. حکیم خاقانی گوید :
هیبت او مالک آیین و زبانی خاصیت
دوزخ از دربند و ویل از شابران انگیخته.
شمشیرش از آسمان مدد یافت
فتح در بند شابران را.
گر شابران بهشت ارم شد بعهد او
شروان بفرش از حرم امسال درگذشت.
تا نه بس دیر از کمال عدل شاه
مصر و ری در شابران بینی بهم.
در بعض فرهنگها شابران نام ولایت ودر بعض فرهنگها نام شهر است و آن را شاوران نیز گویند. حکیم خاقانی گوید :
هیبت او مالک آیین و زبانی خاصیت
دوزخ از دربند و ویل از شابران انگیخته.
( شعوری ج 2 ص 130 ).
نام دربند شیروان باشد. حکیم خاقانی فرماید : شمشیرش از آسمان مدد یافت
فتح در بند شابران را.
( جهانگیری ).
نام شهری که آن را شاوران نیز گویند. ( غیاث ). نام ولایتی از شیروان. ( انجمن آرا ). و یاقوت آرد: از اعمال اران است که انوشیروان آن را بنا نهاد و گفته اند از اعمال دربند یا باب الابواب است. میان آن و شهر شروان در حدود بیست فرسنگ راه است. ( معجم البلدان ). انوشیروان عادل ساخت هوایش گرم است و آبش ناگوارنده ، حاصلش غله و دیگر حبوبات نیکو باشد. ( نزهة القلوب چ لیدن ج 3 ص 92 ). شهری است به ارمینیه. ( فهرست نخبة الدهر دمشقی چ لایپزیک ). و رجوع به متن نخبةالدهر ص 189 شود. مقدسی و دیگر مؤلفان قدیم دو شهر دیگر را در ایالت شروان نام برده اند که محل آنها معین نشده است : یکی شابران که اکثراهالی آن عیسوی بوده اند و چنانکه نقل شده در بیست فرسخی دربند جای داشته است و دیگر شروان که در جلگه ای واقع و دارای مسجدی در بازار بوده و از جاده در بندسه روز راه تا شماخی کرسی ایالت شیروان فاصله داشته است. ( ترجمه سرزمینهای خلافت شرقی ص 193 ).گر شابران بهشت ارم شد بعهد او
شروان بفرش از حرم امسال درگذشت.
خاقانی.
و رجوع به شاوران و جامع التواریخ رشیدی و حبیب السیر چ تهران ج 4 ص 502 و از سعدی تا جامی تألیف ادوارد براون ترجمه علی اصغر حکمت ص 101 شود.