کلمه جو
صفحه اصلی

لوشیدن

فارسی به انگلیسی

fidget, waggle, wiggle


fidget, waggle, wiggle, toss, tumble, wriggle

فرهنگ فارسی

بیخرد و بیهوش شدن

لغت نامه دهخدا

لوشیدن. [ دَ ] ( مص ) بیخرد و بیهوش شدن. ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

در لهجه کاشانی لوشیدن به معنای جم خردن و تکان خوردن و وول خوردن است. مثال : معلم به شاگرد می گوید اینقدر نلوش یعنی اینقدر وول نخور


کلمات دیگر: