کلمه جو
صفحه اصلی

کتمان کردن

فارسی به انگلیسی

to reserve, to refrain from saying frankly


conceal, disclaim


conceal, disclaim, to reserve, to refrain from saying frankly

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پنهان کردن نهان داشتن : [ آنگه باشد که ایشان آرزو کنند که با زمین هموار شدندی و این کتمان نکردندی ] . ( کشف اسرار )

لغت نامه دهخدا

کتمان کردن. [ ک ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پنهان کردن. نهان داشتن. ( فرهنگ فارسی معین ). پوشیدن. نهان کردن. کتم کردن : آنگه باشد که ایشان آرزو کنند که با زمین هموار شدندی و این کتمان نکردندی. ( کشف الاسرار از فرهنگ فارسی معین ).

پیشنهاد کاربران

وقتی کسی مطلبی را غایم میکند و دوست ندارد مسی متوجه آن شود


کلمات دیگر: