کلمه جو
صفحه اصلی

کاج خورده

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - سیلی خورده فقا خورده : [ نه چرخ و چرخ ازو کاج خورده در جنبش نه کوه و کوه ازو کوس خورده بر بالا ] . ( انوری انجمن ) ۲ - پشت داده

لغت نامه دهخدا

کاج خورده. [ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( ن مف مرکب ) کنایه از دو چیز است : اول کنایه از سیلی خورده ، دویم کنایه از پشت داده ، چنانکه انوری گفته :
نه چرخ و چرخ ازو کاج خورده در جنبش
نه کوه و کوه ازو کوس خورده بر بالا.
( انجمن آرای ناصری ).


کلمات دیگر: