کلمه جو
صفحه اصلی

گاو بیشه

فرهنگ فارسی

کنایه از دنیا و روزگار

لغت نامه دهخدا

گاوبیشه. [ ش َ / ش ِ ] ( اِ مرکب ) کنایه از دنیا و روزگار است. ( برهان ). بیت ذیل را شاهد آورده اند :
سپهدار توران از آن بدتر است
کنون گاوبیشه به چرم اندر است.
فردوسی.
ظاهراً مصحف «گاوپیسه » گاوی که نشانه های سپید و سیاه دارد. رجوع شود به فرهنگ ایران باستان پورداود ص 114. روزگاررا به مناسبت شب و روز بدین نام نامیده اند. رجوع به گاوپیسه شود. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). و رجوع به امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1263 «گاوپیسه به چرم بودن » شود.

پیشنهاد کاربران

گاوبیشه درکوههای آمل مثل هلیجال شش هکتار
میشودیک کاوبیشه


کلمات دیگر: