( اسم ) چوپان گاو گاودار .
گالوش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گالوش. [ ل ُ ] ( اِخ ) لویی. نقاش فرانسوی متولد در پاریس. ( 1670 - 1761 م. ). سازنده تابلوهای مذهبی.
گالوش. ( اِ ) در تداول عوام گالش را گویند. رجوع به گالش شود.
گالوش. ( اِ ) در تداول عوام گالش را گویند. رجوع به گالش شود.
گالوش . (اِ) در تداول عوام گالش را گویند. رجوع به گالش شود.
گالوش . [ ل ُ ] (اِخ ) لویی . نقاش فرانسوی متولد در پاریس . (1670 - 1761 م .). سازنده ٔ تابلوهای مذهبی .
پیشنهاد کاربران
کفشی پلاستیکی که در شمال ایران استفاده میشد
کلمات دیگر: