کلمه جو
صفحه اصلی

گاودارو

فرهنگ فارسی

( اسم ) سنگهای صفراوی تولید شده در کیس. زهر. گاو را گویند و آن در طب قدیم مخلوط با انزروت جهت تقویت عمومی و چاق شدن باشخاص ضعیف خورانیده میشد سنگ صفراوی گاو سنگ زهر. گاو زهر. گاو اندرزا جاوزین گاو زهره حجرالبقر .
جاوزین

لغت نامه دهخدا

گاودارو. ( اِمرکب ) اسم فارسی جاوزین است. ( تحفه حکیم مؤمن ).

گاودارو. ( اِ مرکب ) حصاتی که در مراره گاو پدید آید و گاو زهره و اندرزا نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). و آن را برای چاق شدن و فربهی خورند. مؤلف تحفه حکیم مؤمن آرد:اسم فارسی جاوزین است - انتهی. در فهرست مخزن الادویه آمده : جاوزین و جاوزهرج حجرالبقر است که به فارسی گاوزهره گویند. جهت آنکه در زهره آن تکون می یابد.

گاودارو. (اِ مرکب ) حصاتی که در مراره ٔ گاو پدید آید و گاو زهره و اندرزا نیز گویند. (ناظم الاطباء). و آن را برای چاق شدن و فربهی خورند. مؤلف تحفه ٔ حکیم مؤمن آرد:اسم فارسی جاوزین است - انتهی . در فهرست مخزن الادویه آمده : جاوزین و جاوزهرج حجرالبقر است که به فارسی گاوزهره گویند. جهت آنکه در زهره ٔ آن تکون می یابد.


گاودارو. (اِمرکب ) اسم فارسی جاوزین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).


فرهنگ عمید

= گاویزن

گاویزن#NAME?



کلمات دیگر: