گاویکه در راه خدا بکشند
گاو قربانی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گاو قربانی. [ وِ ق ُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گاوی که او را قربان کنند. گاوی که آن را در راه خدا کشند :
مرد قصاب از آن زرافشانی
صید من شد چو گاو قربانی.
مرد قصاب از آن زرافشانی
صید من شد چو گاو قربانی.
نظامی.
کلمات دیگر: