کلمه جو
صفحه اصلی

گاواب

فرهنگ معین

( گاوآب ) (اِمر. ) جُلبک .

لغت نامه دهخدا

( گاوآب ) گاوآب. [ وْ ] ( اِ مرکب ) جل وزغ. جامه غوک و آن چیزی باشد سبز مانند نمد که در روی آبهای ایستاده بهم رسد و به عربی ثورالماء و طحلب خوانند. ( برهان ). جلبک. پاره ای گیاهها که در دریاها و دریاچه های شیرین یا شور بر روی یا تک آب روید.

فرهنگ عمید

( گاوآب ) = جلبک


کلمات دیگر: