کلمه جو
صفحه اصلی

قارن پهلو

فرهنگ فارسی

نام موسس خاندان قارن که از بزرگان یکی از طوایف پارتی بود و او را [ قارن پهلو ] گویند .
نام تیره ایست از خانواده اشکانی .

لغت نامه دهخدا

قارن پهلو. [ رَ ن ِ پ َ ل َ ] (اِخ ) مرد بزرگی بود از طائفه ٔ پارتی اشکانی که خانواده ٔ او به نسبت به او قارنیان نامیده میشده اند. (ایران باستان ج 3 ص 2599).


قارن پهلو. [ رَ ن ِ پ َ ل َ ] ( اِخ ) مرد بزرگی بود از طائفه پارتی اشکانی که خانواده او به نسبت به او قارنیان نامیده میشده اند. ( ایران باستان ج 3 ص 2599 ).

قارن پهلو. [ رَ ن ِ پ َ ل َ ] ( اِخ ) نام تیره ای است از خانواده اشکانی. ( ایران باستان ج 3 ص 2618 ). از نوشته های نویسندگان ارمنستان چنین برمی آید که بعد از آرشاویر در زمان سلطنت آرداشس خانواده اشکانی ایران به چهار تیره منشعب میشده یکی از آن چهار قارن پهلو است. ( ایران باستان ج 3 ص 2618 ). گریگوار مبلغ دین مسیح در ارمنستان ازخانواده قارن پهلو بوده است. ( ایران باستان ج 3 ص 2619 ). این خاندان دارای امتیازاتی بوده است چنانکه بزرگتر خانواده قارن هنگام تاج گذاری شاه اشکانی تاج بر سر او میگذاشت. ( ایران باستان ج 3 ص 2560 و 2561 ).

قارن پهلو. [ رَ ن ِ پ َ ل َ ] (اِخ ) نام تیره ای است از خانواده ٔ اشکانی . (ایران باستان ج 3 ص 2618). از نوشته های نویسندگان ارمنستان چنین برمی آید که بعد از آرشاویر در زمان سلطنت آرداشس خانواده ٔ اشکانی ایران به چهار تیره منشعب میشده یکی از آن چهار قارن پهلو است . (ایران باستان ج 3 ص 2618). گریگوار مبلغ دین مسیح در ارمنستان ازخانواده ٔ قارن پهلو بوده است . (ایران باستان ج 3 ص 2619). این خاندان دارای امتیازاتی بوده است چنانکه بزرگتر خانواده ٔ قارن هنگام تاج گذاری شاه اشکانی تاج بر سر او میگذاشت . (ایران باستان ج 3 ص 2560 و 2561).



کلمات دیگر: