کلمه جو
صفحه اصلی

زربافت

فارسی به انگلیسی

woven with gold, brocades, brocade, gold cloth, lam

woven with gold, brocade, gold cloth


فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) پارچه ای که در آن رشته های طلا بکار برده باشند زرتار زردوزی .
زر بفت زر بافته

لغت نامه دهخدا

زربافت. [ زَ ] ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) زربفت. ( فرهنگ فارسی معین ). زربافته. به زر بافته : و از آمل گلیم سپید کومش و گلیم دیلمی زربافت و دستارچه زربافت گوناگون خیزد. ( حدود العالم ). رجوع به زربفت و ماده قبل شود.


کلمات دیگر: