کلمه جو
صفحه اصلی

شب چرا

فرهنگ فارسی

حیوانی که در شب میچرد ستوری که در شب چرا میکند .

لغت نامه دهخدا

شب چرا. [ ش َ چ َ ] ( نف مرکب ) حیوانی که در شب میچرد. ( از فرهنگ نظام ). ستوری که در شب چرا میکند. ( ناظم الاطباء ). الف در چرا زایدست ، خان آرزو در سراج اللغات گوید: بعضی از فضلای معاصرین الف را در این بیت نظامی :
به شب زنگی آن شب چرا گشته مست
چو ماه آمده شب چراغی بدست.
زاید دانسته اند و به معنی شب چرنده است در شب ، چه صاحب رشیدی تصریح کرده است که الف ملحق در آخر افاده معنی فاعلی کند چنانچه کوشا و نیوشا به معنی کوشنده و نیوشنده است لیکن بر این استدلال اعتراض است. الف افاده معنی فاعلی وقتی کند که آن کلمه با لفظ دیگر ترکیب نشود چنانچه درهر دو مثال مذکور اما چون مرکب شود فقط ماده آن کلمه که مفید معنی امر هم میباشد، افاده معنی فاعلیت کند. چون : سخت کوش و نصیحت نیوش و شب رو... پس بر این قیاس شبچر بدون الف باید و در اصل شب چره بود به معنی شب چر. چون : شب پره و شب پر. «هاء» به الف منقلب گشته واگر گوئی که «ها» به الف بدل نمیشود مگر در جامد، گوئیم تمام لفظ شب چر انازل منزله جامد و غیرمشتق است و علی الرسم هاء را با الف بدل کرده اند. مؤلف گوید:در جمیع کتب لغت شب چره به معنی چریدن شب آمده نه چرنده شب در این صورت شب چرا به الف مبدل آن نمیتواند شد. ( از فرهنگ نظام ). || ( اِمص مرکب ) چریدن در شب. به شب چرا کردن. || ( اِ مرکب ) شبچره. رجوع به شبچره شود. || ( ص مرکب ) بسیار تیره و تاریک. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: