کلمه جو
صفحه اصلی

صفاتی

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به صفات . ۲ - پیرو صفاتیه .
از شعرائی است که حالا پیدا شده اند

لغت نامه دهخدا

صفاتی. [ ص ِ ] ( اِخ ) ( مولانا... ) از جمله شاعران سلطان یعقوب خان است و صفاتی حمیده و سماتی پسندیده داشت و این مطلع ازوست :
سوختم چندانکه بر تن نیست دیگر جای داغ
بعد از این خواهم نهادن داغ بر بالای داغ.
( مجالس النفائس ص 303 ).

صفاتی. [ ص ِ ] ( اِخ ) ( ملا... ) از شعرائی است که حالا پیدا شده اند. این مطلع از اوست :
بس که در سر هوس روی تو دارد دیده
پشت [ خود ] بر من و رو سوی تو دارد دیده.
( مجالس النفائس ص 79 ).
و در ص 255 همین کتاب ( ترجمه حکیم شاه محمد ) این بیت را بدین صورت ثبت کرده :
بس که در سر هوس روی تو دارد دیده
پشت سوی من و رو سوی تو دارد دیده.
و آن را از مولانا صفائی مروی داند و گوید از او نور و صفائی مروی است ودر این زمانه تازه پیدا گشته و این مطلع پرصفا از او است...

صفاتی. [ ص ِ ] ( اِخ ) واحد صفاتیه است. رجوع بدان لغت شود.

صفاتی . [ ص ِ ] (اِخ ) (ملا...) از شعرائی است که حالا پیدا شده اند. این مطلع از اوست :
بس که در سر هوس روی تو دارد دیده
پشت [ خود ] بر من و رو سوی تو دارد دیده .

(مجالس النفائس ص 79).


و در ص 255 همین کتاب (ترجمه ٔ حکیم شاه محمد) این بیت را بدین صورت ثبت کرده :
بس که در سر هوس روی تو دارد دیده
پشت سوی من و رو سوی تو دارد دیده .
و آن را از مولانا صفائی مروی داند و گوید از او نور و صفائی مروی است ودر این زمانه تازه پیدا گشته و این مطلع پرصفا از او است ...

صفاتی . [ ص ِ ] (اِخ ) (مولانا...) از جمله ٔ شاعران سلطان یعقوب خان است و صفاتی حمیده و سماتی پسندیده داشت و این مطلع ازوست :
سوختم چندانکه بر تن نیست دیگر جای داغ
بعد از این خواهم نهادن داغ بر بالای داغ .

(مجالس النفائس ص 303).




صفاتی . [ ص ِ ] (اِخ ) واحد صفاتیه است . رجوع بدان لغت شود.



کلمات دیگر: