کلمه جو
صفحه اصلی

سباب

فارسی به انگلیسی

lethargy


فرهنگ فارسی

بسیاردشنام دهنده
جایگاهی است در مکه

لغت نامه دهخدا

سباب. [ س َب ْ با ] ( ع ص ) بسیار دشنام دهنده. ( اقرب الموارد ) ( مهذب الاسماء ).
- سَبّاب ُ العَراقیب ؛ شمشیر.( اقرب الموارد ).

سباب. [ س ِ ] ( اِخ ) جایگاهی است در مکه. ( معجم البلدان ).

سباب . [ س َب ْ با ] (ع ص ) بسیار دشنام دهنده . (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء).
- سَبّاب ُ العَراقیب ؛ شمشیر.(اقرب الموارد).


سباب . [ س ِ ] (اِخ ) جایگاهی است در مکه . (معجم البلدان ).



کلمات دیگر: