کلمه جو
صفحه اصلی

سوداوی

عربی به فارسی

ماليخوليايي , ادم افسرده , سودا زده


فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به سودائ . ۱ - کسی که در مزاج وی سودائ غالب باشد . ۲ - مالیخولیایی وسواسی . ۳ - دیوانه مجنون . یامزاج سوداوی . مزاجی که در آن سودائ غالب باشد .

لغت نامه دهخدا

سوداوی. [ س َ وی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به سوداء : و قد یکون لخلط سوداوی و هو الاکثر و قد یکون لخلط بلغمی غلیظ. ( قانون بوعلی سینا ). و با تب ربع مردم از امراض سوداوی برهند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

فرهنگ عمید

کسی که سودا بر مزاجش غالب باشد، مالیخولیایی.

پیشنهاد کاربران

درخودمانده . . دایم الفکر


کلمات دیگر: