کلمه جو
صفحه اصلی

مرعش

فرهنگ فارسی

شهری در ترکیه در حدود شمال سوریه دارای ۱۲۹٠٠٠ تن سکنه .

لغت نامه دهخدا

مرعش. [ م َ ع َ / م ُ ع َ ] ( ع ص ، اِ ) نوعی از کبوتر سفید دورپرواز. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). کبوتر بچه که دورپر شود. ( دهار ). نوعی از کبوتر که در هوا معلق میزند و حلقه میشود و بعضی نوشته اند که این نوع کبوتر اکثر نامه بر باشد. ( غیاث ) :
شعرم به همه جهان رسیده ست
مانند کبوتران مرعش.
انوری.
|| نوعی کبوتر که بسبب بزرگی جثه هنگام راه رفتن می لرزد و مرتعش می گردد.

مرعش. [ م َ ع َ ] ( اِخ ) شهری است به شام ، نزدیک انطاکیه. ( منتهی الارب ). شهرکی است خرم [ به شام ] و آبادان و خرد و با کشت بسیار و آبهای روان. ( حدود العالم ). یاقوت گوید شهری است در سرحد میان شام و روم آن را دو باره و خندق ، و در میانه باره دیگری است معروف به باره مروانی بنا کرده مروان حمار و ربضی دارد معروف به هارونیه. ( معجم البلدان ). امروز این شهر در ترکیه و حدود شمال سوریه واقع است و سی هزار تن سکنه دارد. و بر کنار دریاچه ای است در شمال غربی شهر منبج. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

مرعش . [ م َ ع َ ] (اِخ ) شهری است به شام ، نزدیک انطاکیه . (منتهی الارب ). شهرکی است خرم [ به شام ] و آبادان و خرد و با کشت بسیار و آبهای روان . (حدود العالم ). یاقوت گوید شهری است در سرحد میان شام و روم آن را دو باره و خندق ، و در میانه باره ٔ دیگری است معروف به باره ٔ مروانی بنا کرده ٔ مروان حمار و ربضی دارد معروف به هارونیه . (معجم البلدان ). امروز این شهر در ترکیه و حدود شمال سوریه واقع است و سی هزار تن سکنه دارد. و بر کنار دریاچه ای است در شمال غربی شهر منبج . (یادداشت مرحوم دهخدا).


مرعش . [ م َ ع َ / م ُ ع َ ] (ع ص ، اِ) نوعی از کبوتر سفید دورپرواز. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کبوتر بچه که دورپر شود. (دهار). نوعی از کبوتر که در هوا معلق میزند و حلقه میشود و بعضی نوشته اند که این نوع کبوتر اکثر نامه بر باشد. (غیاث ) :
شعرم به همه جهان رسیده ست
مانند کبوتران مرعش .

انوری .


|| نوعی کبوتر که بسبب بزرگی جثه هنگام راه رفتن می لرزد و مرتعش می گردد.

فرهنگ عمید

نوعی کبوتر سفید با توانایی پرواز تا مسافت های دور، که در قدیم از آن برای ارسال نامه استفاده می شد.

دانشنامه آزاد فارسی

مَرعَش
(به ترکی: ماراش) شهری در منطقۀ کوه های توروس در آناتولی جنوبی و مرکز ولایت مرعش در ترکیۀ کنونی. شهر در لبۀ شمالی فرورفتگی عَمق مرعش (چاکال اُوای کنونی) در شرق رود جیحان واقع است و ۶۱۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد. در دورۀ عثمانی محل تولید آهن و ساخت لنگر برای ناوگان عثمانی بود. دارای معادن نقره و لیگنیت است. از چوب های جنگلی اطرافش در صنایع استفاده می شود. کشت گندم، برنج و میوه، به ویژه انگور، و فرآوری موادغذایی، ازجمله فلفل قرمز، و پرورش گاو و گوسفند و گاومیش درآن رواج و رونق دارد. در قدیم به سبب واقع شدن در جاده های انطاکیه، عین زربه و مصیصه، البستان، قیصریه، سمیساط و مَلَطیه مرکز مهم رفت وآمد در منطقۀ مرزی سوریه بود. در متون آشوری آن را مرقَسی یاد کرده اند. آثار متعددی از تمدن حتیان در مرعش یافت شده است. رومیان آن را کالیگولا نامیدند. خالد بن ولید این شهر را گرفت و ویران کرد (۱۶ق/۶۳۷م). کنستانتین، امپراتور روم شرقی، شهر را به تصرف درآورد (۱۲۹ق/۷۴۶م)، اما مروان پس از فتح حِمص آن جا را بازپس گرفت و نوسازی کرد. فرانک های صلیبی در ۴۹۰ق/۱۰۹۷م بر آن دست یافتند. سلطان مسعود (۵۳۲ق/۱۱۳۸) و قلیچ ارسلان سلجوقی (۵۴۱ق/۱۱۴۷م) شهر را غارت کردند. مرعش دوره هایی پرآشوب داشت و بارها بین مسلمانان، ارمنیان و صلیبی ها دست به دست شد. بیبرس، مغولان مهاجم را از آن جا راند و کشتار کرد (۶۷۰ق/۱۲۷۱م). از نیمۀ دوم قرن ۸ق ذوالقدریه بر آن جا حاکم شد. در ۹۲۱ق/۱۵۱۵م به دست عثمانی ها افتاد و جزو قلمرو ترک ها شد. از آثار قدیم مرعش، ارگ کهن شهر که قدمتش به روزگار حتیان می رسد و سلیمان قانونی آن را تعمیر و مرمت اساسی کرد؛ مسجد عالی (اولو جامع)، مدرسۀ تاش، مسجد خزانه دار، بقعۀ اقلیم خاتون و مسجد خاتونیه باقی مانده است.


کلمات دیگر: