تلپ
فارسی به انگلیسی
pad, plunk
مترادف و متضاد
تلپ
فرهنگ معین
(تِ لِ ) (ص . ) ۱ - تالاپ . ۲ - ویژگی آن که خود را به دیگران تحمیل می کند. ،~شدن سربار شدن .
لغت نامه دهخدا
تلپ. [ ت َ ل َ ] ( اِ صوت ) رجوع به تالاپ شود.
پیشنهاد کاربران
تِلِپ - نام آوای رها کردن خود یا به زور به زمین نشستن
آویزون!
آویزون!
تلپ ، tolop , تلاپ ، در گویش شهر بابکی به صدای افتادن سنگ یا آدم یا چیز دیگری در آب گفته می شود
تلپ telep , تلپ شدن به معنی بار اندازی در منزل کسی است ، به صورت مهمان ناخوانده، مزاحم کسی شدن ، ضرب المثل شهر بابکی هست که میگه ؛کنگر خورده ولنگر انداخته
کلمات دیگر: