کلمه جو
صفحه اصلی

بعلاوه


مترادف بعلاوه : قید برسی، علاوه براین، به اضافه، وانگهی

برابر پارسی : افزوده

فارسی به انگلیسی

additionally, plus, withal, besids, in addition to

in addition to, plus


additionally, plus, withal


فارسی به عربی

اضافت الی , اکثر , ایضا , بجانب , بعیدا , ثانیة , زائد , علاوة علی ذلک , علی نفس النمط

مترادف و متضاد

plus (اسم)
بعلاوه، امتیاز

plus (قید)
بعلاوه

farther (قید)
بعلاوه

again (قید)
از نو، دوباره، پس، باز هم، باز، دیگر، مجددا، نیز، یکبار دیگر، مکرر، دگربار، بعلاوه، از طرف دیگر

also (قید)
نیز، بعلاوه، همچنین، و همچنین، و نیز، همینطور، گذشته از این

too (قید)
نیز، بعلاوه، همچنین، هم، زیاد، بحد افراط، بیش از حد لزوم

likewise (قید)
نیز، بعلاوه، هم، همچنان، چنین، بهمچنین

as well as (قید)
بعلاوه، همچنین، و نیز

in addition (قید)
بعلاوه

besides (قید)
کنار، بعلاوه، در کنار، گذشته از این، وانگهی، باضافه، در جوار، از پهلو

moreover (قید)
بعلاوه، علاوه بر این

furthermore (قید)
بعلاوه، گذشته از این، وانگهی، از این گذشته

aside from (قید)
بعلاوه

more (قید)
بعلاوه، بیشتر، بیش

therewith (قید)
بعلاوه، فورا، بی درنگ، علاوه بر این، در ان هنگام، از ان بابت، بدان وسیله، با آن، در نتیجه ان

supra (قید)
بعلاوه، قبلا، بفوق مراجعه شود

thereto (قید)
بعلاوه، بدان، بان

withal (قید)
بعلاوه، ضمنا، با آن، با این

far (قید)
خیلی، دور از، بسیار، بعلاوه، زیاد

further (قید)
بعلاوه، دورتر

قید برسی، علاوه‌براین، به‌اضافه، وانگهی


فرهنگ فارسی

باضافه علاوه برین .

فرهنگ معین

(بِ عَ وِ) [ ع . ] ( اِ.) نام نشانه ای به شکل + که نشان می دهد کمیت های دو طرف آن با یکدیگر جمع می شود.


( ~. ) [ ع . ] (ق . ) افزون بر این ، از این گذشته .
(بِ عَ وِ ) [ ع . ] ( اِ. ) نام نشانه ای به شکل + که نشان می دهد کمیت های دو طرف آن با یکدیگر جمع می شود.

( ~.) [ ع . ] (ق .) افزون بر این ، از این گذشته .


لغت نامه دهخدا

بعلاوه. [ ب ِع َ / ع ِ وَ / وِ ] ( ق مرکب ) باضافه. علاوه بر. بعلاوه ٔ، بدین معنی لازم الاضافه است. باضافه ٔ. علاوه بر. افزون بر. اضافه بر: دو بعلاوه دو مساوی است با چهار و در ریاضی علامت آن چنین است +. و رجوع به علاوه شود.

دانشنامه عمومی

(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) جَمَن. از ریشۀ "جَمیدَن" به آرِشِ (معنیِ) "جمع کردن". آن نشانۀ + است که شماره های دو سویش با هم جَم می شوند. برای نمونه، 5 = 3 + 2 خوانده می شود 2 با 3 می شود 5، یا 2 جَمَن 3 برابر 5.


پیشنهاد کاربران

Moreover
what's more

بِعَلاوه
اگر این واژه را با گویش پارسی و با وات های لاتین بنویسم همانندی آن را با واژهء انگلیسی plus می بینیم:
بِعَلاوه : گویش اَرَبی
بِلاوه < بِلاو : گویش پارسی
تَرا آوا نویسی : بِلاو = belaaw = plus
باید جوییده شود که آیا به یا p همان وات ِ اِزافهء ( حرف اضافهء ) پارسی است ؟ و لاو یا لاوه یا lus میتواند واژهء اِشغ ( عشق ) = به هم چسبیدن ، باشد؟

و نیز

در کنار . . . . . . . . . .


کلمات دیگر: