کلمه جو
صفحه اصلی

دهان کجی

فرهنگ فارسی

عمل خمانیدن دهان .

لغت نامه دهخدا

دهان کجی. [ دَ ک َ ] ( حامص مرکب ) عمل خمانیدن دهان. ( یادداشت مؤلف ). || کنایه است از لجبازی و نشان دادن مخالفت و ناسازگاری خود با کسی یا چیزی. ( از یادداشت مؤلف ). و رجوع به دهن کجی شود.

جدول کلمات

یی

پیشنهاد کاربران

یی ، لوچه پیچک

در گویش شهرستان بهاباد به عمل کج کردن دهان نِقُّو کردن گفته می شود که در رفتار بعضی از کودکان مشاهده می شود که معمولاً برای تحریک بچه های دیگر و در آوردن حرص آنها و مخالفت با آنها صورت می گیرد که عموما خارج از دید بزرگترها صورت می گیرد که با اعتراض زبانی و یا رفتاری کودک مسخره شونده، این کار زشت برای بزرگترها آشکار می شود و آنها اغلب سعی می کنند فرد مسخره کننده را سرزنش یا تنبیه کنند.


کلمات دیگر: