شغال
جقل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جقل. [ ج َ ق َ ] ( ع اِ ) شغال. ( دزی ).
پیشنهاد کاربران
جِقِل - با جیگیل ( جینگیل، دواملایی ) است -
کوچولو، فینگیل، فنچ! - عزیز، جیگر، خوشمَل! -
شر و شلوغ، وِزِّ!، آتیشپاره!، وَرپریده! - تیز و بز، سریع
کوچولو، فینگیل، فنچ! - عزیز، جیگر، خوشمَل! -
شر و شلوغ، وِزِّ!، آتیشپاره!، وَرپریده! - تیز و بز، سریع
در لهجه اصفهانی >>> چوری
در گویش ترکی >>> چیک گیلی
در گویش ترکی >>> چیک گیلی
در کردی کرمانشاهی جق زدن با کسر ج به معنی جوانه زدن و تازه درآمدن است و جیقل یا جی قه له به معنی بچه ای است که تازه سری تو سرا دراورده و جقل هم از همین آمده که تهرانی شده آن است مثل جیقلدان که جقلدون شده و . . . .
کلمات دیگر: