حرکت با احتیاط و دست مالیدن باطراف در تاریکی . غالبا کورمال کورمال ( بتکرار ) استعمال شود .
کورمال
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(ق مر. ) (عا. ) حرکت با احتیاط و دست مالیدن به اطراف در تاریکی .
لغت نامه دهخدا
کورمال. ( ق مرکب ) در تداول عامه ، حرکت بااحتیاط و دست مالیدن به اطراف در تاریکی ، غالباً کورمال کورمال ( به تکرار ) استعمال شود. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کورمال رفتن ، کورمالی کردن و کورمال کورمال شود.
گویش مازنی
/koormaal/ به علت تاریکی مطلق، با لمس کردن دست و تکیه به دیوار راه رفتن – در تاریکی با لمس کردن دست در جستجوی کسی یا چیزی بودن
به علت تاریکی مطلق،با لمس کردن دست و تکیه به دیوار راه رفتن ...
پیشنهاد کاربران
خسیس و سنگ دل
کورمال. دستمال. پایمال. آمال. مالمیر. شیرمال. . . . و هر کلمه ایی مال داشته باشد. تورکی است.
کلمات دیگر: