یعنی به جوش آمدن چیزی؛ مانند آب
جوشید
دانشنامه عمومی
گویش اصفهانی
تکیه ای: beyušâ / beqolâ
طاری: bevüšâ
طامه ای: bovišâ
طرقی: beyošâ
کشه ای: bevišâ
نطنزی: beyušâ
پیشنهاد کاربران
عصبانیت
آبی که از زمین بیرون می آید
آبی که از زمین بیرون می آید
قُل قُلی شد
عصبانیت زیاد
مانند
خروشید و جوشید و برکند خاک
ز سمبش زمین شد همه، چاک چاک
عصبانیت زیاد
مانند
خروشید و جوشید و برکند خاک
ز سمبش زمین شد همه، چاک چاک
قل قل کردن
فوران کردن
فوران کردن
قل قل کرد
وقتی اب داغ و سپس حباب هایی از هوا روی کن تولید می شوند
وقتی اب داغ و سپس حباب هایی از هوا روی کن تولید می شوند
عصبانی شدن
کلمات دیگر: