کلمه جو
صفحه اصلی

مونتاژ


مترادف مونتاژ : سوار کردن، نصب کردن قطعات مختلف یک دستگاه رادیو، تلویزیون، کامپیوتر، کنار هم چسباندن فیلم

فارسی به انگلیسی

assembly, montage

مترادف و متضاد

۱. سوار کردن
۲. نصب کردن قطعات مختلف یک دستگاه (رادیو، تلویزیون، کامپیوتر)
۳. کنار هم چسباندن (فیلم)


فرهنگ فارسی

جفت وجورکردن وسوارکردن ، بالابردن ارتفاع، اوج، رفعت، صعود، بالا رفتگی
( اسم ) ۱ - ترکیب عکس و فیلم و بوجود آوردن صحنه های مصنوعی و عکسهای غیر حقیقی و آن در روزنامه ها و مجلات و سینما بکار میرود . ۲ - بهم پیوستن قطعات مختلف یک ماشین و سوار کردن آن . یا دایره مونتاژ ماشین . دایره ایست از اداره اردنانس ارتش .

فرهنگ معین

(مُ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - در کنار هم گذاشتن و به هم چسباندن فیلم ها یا عکس ها و... برای بوجود آوردن یک مجموعه . ۲ - سوار کردن و به هم بستن قطعات یک دستگاه یا ماشین .

لغت نامه دهخدا

مونتاژ. [ مُن ْ ] ( فرانسوی ، اِ ) ( اصطلاح عکاسی و سینمایی ) ترکیب عکس و فیلم و به وجود آوردن صحنه های مصنوعی و عکسهای غیرحقیقی ، و آن در روزنامه ها و مجلات وسینما به کار می رود. || ( اصطلاح مکانیک ) به هم پیوستن قطعات مختلف یک ماشین و سوار کردن آن.

فرهنگ عمید

۱. در کنار هم قرار دادن و روی هم سوار کردن اجزای یک ماشین یا دستگاه.
۲. (سینما ) = تدوین

دانشنامه عمومی

مونتاژ (به فرانسوی: Montage) یک وام واژه از زبان فرانسوی است که به فارسی وارد شده است و در معنی های زیر بکار می رود:
خط مونتاژ به معنی سرهم کردن یا وصل کردن قطعات صنعتی پیش ساخته مانند قطعات خودرو
مونتاژ (فیلم سازی) به معنی قطع کردن و وصل کردن سکانس هایی از فیلم
مونتاژ (موسیقی)
مونتاژ (فیلم ۲۰۱۳)
جنبش مونتاژ شوروی
فتومونتاژ
مونتاژ (مجموعه تلویزیونی)

مونتاژ (فیلم سازی). مونتاژ (به فرانسوی: Montage-séquence) تکنیکی در ایجاد فیلم است که یک سری تصاویر را به صورت فشرده و در یک قطعه زمانی، مکانی و اطلاعاتی مرتبط و به صورت پیوسته در کنار یکدیگر قرار می دهد. این عمل غالباً برای این صورت می گیرد تا گذر زمان در فیلم به ذهن خطور کند، البته در موارد خاصی مثل نظریه مونتاژ شوروی از مونتاژ برای تولید اشاره های معنایی و تداعی معنا استفاده می شود.از دهه ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰، مونتاژ سکانس بندی شده به صورت موزیک و یک سری از جلوه های مجازی خاص نشان داده می شد (مثل محو کردن، دیزالو، دو نیم کردن پرده و نمایش دوگانه یا سه گانه). این کار در اکثر موارد در آن دوره توسط فردی غیر از کارگردان یا تدوین گر فیلم انجام می شد.
تدوین
در ابتدای پیدایش، به این تکنیک که برای حذف و مرتب کردن سکانس ها مورد استفاده قرار گرفت، مونتاژ یا اتصال و حذف بخش هایی از فیلم های گفته می شد؛ ولی بعدها تدوین فیلم به معنای ایجاد ساختار مفهومی فیلم و مونتاژ به درست نمودن فیزیکی فیلم گفته شد. به فرد مونتاژکننده «مونتور» و به فرد تدوین کننده «تدوینگر» گفته می شود و ممکن است در یک فیلم، این دو کار به صورت مجزا و توسط دو نفر انجام شوند.
آرتور نایت، منتقد و تاریخ نگار سینما ریشه پیشرفت مونتاژ هالیوود را در تدوینگری آیزنشتاین اینگونه ریشه یابی می کند:
کلمه مونتاژ برای مشخص کردن برش تند و مشخص و تکان دهنده ای که آیزنشتاین در فیلمهایش به کار می برد استفاده می شود. این شیوه در حال حاضر به صورت «مونتاژ سکانس بندی شده» در فیلم های هالیوودی به صورت نمایش های دوگانه محو شونده، بالا آمدن سکانس خواندن یک خواننده اپرا، ویرانی یک هواپیما، ساختمان یا شهر استفاده می شود تا در آن تداوم زمانی احساس شود.

دانشنامه آزاد فارسی

مونْتاژ (montage)
این اصطلاح در سینما به سه معنی به کار می رود: سرهم کردن چند تصویر یا نما برای خلق معنایی مستقل؛ توصیف کل فرآیند تدوین؛ یا چند نما که تدوین سریع دارند. این اصطلاح را نخستین بار سرگِی آیزنشتاین، کارگردان روس، به کار برد.

پیشنهاد کاربران

کلمه mount در زبان انگلیسی به معنای سوار کردن و روی هم کردن می باشد.

متصل کردن چیزی به هم

مونتاژ: :[ اصطلاح انتشارات] مجموعه ای از کارهایی است که سبب زیباتر شدن کتاب می شود.

برهم نهی، چیدمان، هم نهی، سوار کردن، متصل کردن، اتصال، سر هم کردن، بستن، به پا کردن، چفت کردن و . . .

مونتاژ ( Mountage ) :[اصطلاح گرافیک]در این بحث به تکه کاری های فیلم در لیتوگرافی گفته می شود. برای مثال اضافه کردن فیلم یک نوشتار به فیلم یک طرح را مونتاژمی گویند.

در پارسی " همبندی ئ" ، نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .


کلمات دیگر: