نام محلی در یمامه
جابری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جابری . [ ب ِ ] (اِخ ) نام محلی است در یمامه . (معجم البلدان ) (مراصد الاطلاع ).
جابری . [ ب ِ ] (ص نسبی ) منسوب به جابر. (منتهی الارب ). رجوع به جابر شود.
جابری . [ ب ِ ] (اِخ ) تیره ای از شعبه ٔ جباره ایل عرب از ایلات خمسه ٔ فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 87). رجوع به جباره شود.
جابری . [ ب ِ ] (اِخ ) حلبی عبدالحمید افندی . او راست : کتاب «المبداء فی بیان ارتباط التمدن بدین الاسلام » که در مطبعه ٔ معارف بیروت بسال 1321 هَ.ق . بطبع رسیده است . (معجم المطبوعات ستون 665).
جابری. [ ب ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به جابر. ( منتهی الارب ). رجوع به جابر شود.
جابری. [ ب ِ ] ( اِخ ) نام محلی است در یمامه. ( معجم البلدان ) ( مراصد الاطلاع ).
جابری. [ ب ِ ] ( اِخ ) تیره ای از شعبه جباره ایل عرب از ایلات خمسه فارس. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 87 ). رجوع به جباره شود.
جابری. [ ب ِ ] ( اِخ ) احمدبن روح اﷲبن ناصرالدین بن غیاث الدین بن مواج جابری انصاری رومی حنفی. متوفای در 1008، او راست : تفسیری بر سوره یوسف و حاشیه ای بر تفسیر بیضاوی بر سوره انعام و حاشیه ای بر «المسعود فی آداب البحث »و تألیفات دیگر. ( اسماء المؤلفین ج 1 ستون 152 ).
جابری. [ ب ِ ] ( اِخ ) حلبی عبدالحمید افندی. او راست : کتاب «المبداء فی بیان ارتباط التمدن بدین الاسلام » که در مطبعه معارف بیروت بسال 1321 هَ.ق. بطبع رسیده است. ( معجم المطبوعات ستون 665 ).
جابری. [ ب ِ ] ( اِخ ) نام محلی است در یمامه. ( معجم البلدان ) ( مراصد الاطلاع ).
جابری. [ ب ِ ] ( اِخ ) تیره ای از شعبه جباره ایل عرب از ایلات خمسه فارس. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 87 ). رجوع به جباره شود.
جابری. [ ب ِ ] ( اِخ ) احمدبن روح اﷲبن ناصرالدین بن غیاث الدین بن مواج جابری انصاری رومی حنفی. متوفای در 1008، او راست : تفسیری بر سوره یوسف و حاشیه ای بر تفسیر بیضاوی بر سوره انعام و حاشیه ای بر «المسعود فی آداب البحث »و تألیفات دیگر. ( اسماء المؤلفین ج 1 ستون 152 ).
جابری. [ ب ِ ] ( اِخ ) حلبی عبدالحمید افندی. او راست : کتاب «المبداء فی بیان ارتباط التمدن بدین الاسلام » که در مطبعه معارف بیروت بسال 1321 هَ.ق. بطبع رسیده است. ( معجم المطبوعات ستون 665 ).
جابری . [ ب ِ ] (اِخ ) احمدبن روح اﷲبن ناصرالدین بن غیاث الدین بن مواج جابری انصاری رومی حنفی . متوفای در 1008، او راست : تفسیری بر سوره ٔ یوسف و حاشیه ای بر تفسیر بیضاوی بر سوره ٔ انعام و حاشیه ای بر «المسعود فی آداب البحث »و تألیفات دیگر. (اسماء المؤلفین ج 1 ستون 152).
دانشنامه عمومی
جابری می تواند به موارد زیر اشاره کند:
محمد عابد جابری
میرزا سلمان جابری اصفهانی
محمد عابد جابری
میرزا سلمان جابری اصفهانی
wiki: بخش مرکزی شهرستان سرپل ذهاب در استان کرمانشاه ایران است.
این روستا در دهستان دشت ذهاب قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۴۵ نفر (۳۲خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان دشت ذهاب قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۴۵ نفر (۳۲خانوار) بوده است.
wiki: استان خوزستان ایران است.
فهرست روستاهای شهرستان شادگان
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان جفال قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۳ نفر (۹خانوار) بوده است.
فهرست روستاهای شهرستان شادگان
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان جفال قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۳ نفر (۹خانوار) بوده است.
wiki: جابری (شادگان)
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] جابری (ابهام زدایی). جابری ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • سیف بن حارث جابری، از اصحاب امام حسین (علیه السلام) و یکی از شهدای کربلا• مالک بن عبدالله بن سریع جابری، از دوستداران و شیعیان امام علی (علیه السلام) و از یاران امام حسین (علیه السلام)• محمدعلی جابری، از علما و فعالان سیاسی شیعه عراق در قرن چهاردهم هجری/ بیستم میلادی
...
...
wikifeqh: جابری_(ابهام_زدایی)
پیشنهاد کاربران
نام طایفه ای در دهلران ( شامل دو تیره شیخ و درەبلی است شیخ ها از چند تیرە تشکیل شدە اند کە تیرەهای بارکە و یارکە از عشایر کوچ رو کلهور منطقه ایوانغرب هستند که به دلایل نامعلوم در دهلران ساکن شده اند و هم اکنون در کنار شیخ های طایفه جابری زندگی میکنند و خود را شیخ می نامند. شیخها در اصل کورد ایزدی از ساکنان بسیار قدیمی این منطقه هستند و تیره دره بلی بخشی نسبت آنها به شهر دربندی خان در اقلیم کورستان و دیربلوط کوردستان سوریه می رسد ) و آبدانان ( شیخ های جابری آبدانان و دهلران همگی از یک نسل و فامیل هستند ) .
کلمات دیگر: