جای حاجب
حاجب گه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حاجب گه. [ ج ِ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) جای حاجب :
نه تنها سرائی است بل هشت و هفت
در آنها بباید دو فرسنگ رفت
فلک پیش ایوان او کوته است
در آن هفت دهلیز حاجبگه است
بهرجایگاهی از آن پرده ایست
بهر پرده استاده حاجب دویست.
نه تنها سرائی است بل هشت و هفت
در آنها بباید دو فرسنگ رفت
فلک پیش ایوان او کوته است
در آن هفت دهلیز حاجبگه است
بهرجایگاهی از آن پرده ایست
بهر پرده استاده حاجب دویست.
( یوسف و زلیخا ).
کلمات دیگر: