کلمه جو
صفحه اصلی

حاطب اللیل

لغت نامه دهخدا

حاطب اللیل. [ طِ بُل ْ ل َ ] ( ع ص مرکب ) آنکه به شب از صحرا هیمه گرد کند. گردکننده هیمه به شب. هیزم گردکننده به شب. آنکه به شب هیمه گرد کند در بیابان. || کنایه است از آنکه هده و بیهده گوید و فرق میان جید و ردی نکند. آنکه هرچه بر زبانش آید گوید و امتیاز نکند میان گفتار خوب و بد. آنکه سخن رطب و یابس درهم گوید. پراکنده گوی. که هرچه بر زبان آید بگوید. ( مهذب الاسماء ). المکثار کحاطب اللیل. مثل است از اکثم بن صیفی. پرگوی چون خارکن بشب باشد. و این تشبیه از آنست که بسا باشد او را در این حال مار یا عقرب گزد. رجوع به امثال و حکم شود.

فرهنگ عمید

۱. کسی که در شب در بیابان هیمه جمع کند، گرد کنندۀ هیزم در شب.
۲. [مجاز] شخص پرگو و یاوه گو که هرچه به زبانش آید از خوب و بد بگوید و به عاقبت آن نیندیشد. &delta، چنان که خارکن را در شب در حال گرد آوردن هیزم ممکن است گزنده ای مانند مار یا عقرب بگزد.

۱. کسی که در شب در بیابان هیمه جمع کند؛ گرد‌کنندۀ هیزم در شب.
۲. [مجاز] شخص پرگو و یاوه‌گو که هرچه به ‌زبانش آید از خوب و بد بگوید و به عاقبت آن نیندیشد. Δ چنان‌که خارکن را در شب در حال گرد‌آوردن هیزم ممکن است گزنده‌ای مانند مار یا عقرب بگزد.



کلمات دیگر: