سوال
حاجت خواستن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حاجت خواستن. [ ج َ خوا/ خا ت َ ] ( مص مرکب ) سؤال. ( دهار ). دعا : حاجت خویش بی محابا بباید خواست. ( کلیله و دمنه ).
ای جهانداری کاین چرخ ز حق حاجت خواست
که تو بر لشکر بدخواهانش بگمار مرا.
ای جهانداری کاین چرخ ز حق حاجت خواست
که تو بر لشکر بدخواهانش بگمار مرا.
منطقی.
کلمات دیگر: