خضر ابن علی ملقب به جلال الدین اوراست کناسه الجلال و آن کتابی مختصر است در طب
حاج پاشا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حاج پاشا. ( اِخ ) ابن خواجه علی بن مرادبن خواجه علی بن حسام الدین قونوی. او راست : مجمع الانوار فی جمیع الاسرار،و آن تفسیری است بزرگ در چند مجلد. ( کشف الظنون ).
حاج پاشا. ( اِخ ) خضربن علی ، ملقب به جلال الدین. معروف به حاج پاشا. او راست : کناسةالجلال ، و آن کتابی مختصر است در طب. ( کشف الظنون ).
حاج پاشا. ( اِخ ) رجوع به علی بن خطاب شود.
حاج پاشا. ( اِخ ) خضربن علی ، ملقب به جلال الدین. معروف به حاج پاشا. او راست : کناسةالجلال ، و آن کتابی مختصر است در طب. ( کشف الظنون ).
حاج پاشا. ( اِخ ) رجوع به علی بن خطاب شود.
حاج پاشا. (اِخ ) ابن خواجه علی بن مرادبن خواجه علی بن حسام الدین قونوی . او راست : مجمع الانوار فی جمیع الاسرار،و آن تفسیری است بزرگ در چند مجلد. (کشف الظنون ).
حاج پاشا. (اِخ ) خضربن علی ، ملقب به جلال الدین . معروف به حاج پاشا. او راست : کناسةالجلال ، و آن کتابی مختصر است در طب . (کشف الظنون ).
حاج پاشا. (اِخ ) رجوع به علی بن خطاب شود.
کلمات دیگر: