يازدهم , يازدهمين
حادی عشر
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
یازدهم
لغت نامه دهخدا
حادی عشر. [ ع َ ش َ ] ( ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) یازدهم. و در مؤنث ، احدی عشر.
- عقل حادی عشر ؛ لقبی است که حکما بخواجه نصیرالدین طوسی دهند.
- عقل حادی عشر ؛ لقبی است که حکما بخواجه نصیرالدین طوسی دهند.
کلمات دیگر: