کلمه جو
صفحه اصلی

حرف ندا

فارسی به انگلیسی

exclamation, interjection

interjection


exclamation


فارسی به عربی

اقحام , صیاح

مترادف و متضاد

exclamation (اسم)
فریاد، بانگ، ضجه، حرف ندا

interjection (اسم)
حرف ندا، صوت، اصوات

lackaday! (صوت)
حرف ندا

فرهنگ فارسی

حرف دعا

لغت نامه دهخدا

حرف ندا. [ ح َ ف ِ ن ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف دعا. شمس قیس در عنوان حرف ندا و دعاآرد: الفی است که در اواخر اسامی معنی ندا دهد، چنانکه خداوندا و شاها و جانا. و در اواخر افعال معنی دعا دهد، چنانکه بیایدا، برودا و چنانکه شاعر گوید:
منشیندا از نیکوان جز تو کسی بر جای تو
کم بیندا جز من کسی آن روی شهرآرای تو.
( المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 155 ).
حرف ندا در پایان اسم درآید و حرف دعا بیشتر پیش از حرف آخر فعل افزوده شود و گاه حرف ندا را حرف دعا نیز خوانند.رجوع به حرف دعا و حروف ندا شود.

دانشنامه عمومی

حرف ندا یا صوت حرفی است که برای صدا زدن و خواندنِ کسی یا چیزی به کار می رود. حروف ندا در زیرمجموعهٔ «نقش نماها» قرار می گیرند و پرکاربردترینِ آنها در زبان فارسی عبارتند از: ای، یا (برگرفته از عربی)، آی، ا.
کتاب زبان فارسی ۱، سال اول دبیرستان، شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، چاپ سیزدم ۱۳۸۸، شابک ۹۶۴-۰۵-۰۰۹۸-۴
دستور زبان فارسی (پنج استاد)، عبدالظیم قریب، ملک الشعرا بهار، بدیع الزمان فروزانفر، جلال همایی، رشید یاسمی (زیر نظر سیروس شمیسا)، انتشارات فردوس، چاپ ششم ۱۳۸۰، شابک ۹۶۴-۵۵۰۹-۲۰-۳
کتاب زبان فارسی ۲، سال دوم دبیرستان، شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، چاپ سیزدهم ۱۳۸۹، شابک ۹۶۴-۰۵-۰۳۳۲-۰
حروف ندا بر سرِ بعضی اسم ها درمی آیند و از این نظر که قبل یا بعد از آن بیایند، به دو دسته تقسیم می شوند:
به اسمی که مورد ندا قرار می گیرد منادا می گویند؛ مثلاً در مثال های بالا، کلمات «خدا، مردم، علی، حافظ، دوستان» منادا هستند.
همچنین باید گفت که از حروف ندا برای ضمیرها کمتر استفاده می شود:

واژه نامه بختیاریکا

وِی؛ هِی

جدول کلمات

ای

پیشنهاد کاربران

این واژه اربی می باشند و پارسی جایگزین، اینهاست:
واک آهْوان vãk ãhvãn ( واک= حرف + آهوان= ندا از سنسکریت: آهوانَ ãhvãna )

یا
ای

ها

ای، یا


کلمات دیگر: