کلمه جو
صفحه اصلی

خدانشناس


مترادف خدانشناس : بی دین، کافر، ملحد، هرهری مسلک، ناپارسا، ناپرهیزگار، نامطمئن

متضاد خدانشناس : خداشناس

فارسی به انگلیسی

heathen, godless, pagan, ungodly


atheist, atheistic

impious, irreligious, atheist, atheistic


فارسی به عربی

ملحد


ملحد
اثیم , فاجر

مترادف و متضاد

۱. بیدین، کافر، ملحد
۲. هرهری مسلک
۳. ناپارسا، ناپرهیزگار، نامطمئن ≠ خداشناس


atheist (اسم)
خدانشناس، منکر خدا

miscreant (اسم)
پست، خبیی، خونی، بدعت گذار، خدا نشناس

miscreant (صفت)
خبیی، خراب، رافضی، بی دین، خدا نشناس، بی وجدان

impious (صفت)
کافر، بی دین، بد کیش، ناپرهیزکار، خدا نشناس، نا پرهیزگار

ungodly (صفت)
سنگ دل، لامذهب، بی دین، خدا نشناس

اسم ≠ خداشناس


بی‌دین، کافر، ملحد


هرهری مسلک


ناپارسا، ناپرهیزگار، نامطمئن


فرهنگ فارسی

غیر عارف بمعرفت خدای یا از خدا بی خبر .

لغت نامه دهخدا

خدانشناس. [ خ ُ ن َ ] ( نف مرکب ) غیرعارف بمعرفت خدای. آنکه ایزد تعالی را نشناسد. || از خدا بی خبر. بی اعتقاد بخدا. نامؤمن : فلانی مردی خدانشناس است مرد خدانشناس را نباید به مسجد راه داد، از خدانشناس بترس. || کنایه از اطفال و زنان. کنایه از اولاد و فرزندان. چون : یک مشت نان شناس خدانشناس دور مرا گرفته اند در اینجا مقصود از «نان شناس » و«خدانشناس » زن و فرزند است. ( یادداشت بخط مؤلف ).


کلمات دیگر: