مترادف حتمی : جزمی، بطورحتم، بی گمان، جزم، قطعی، یقینی، بایسته، ضروری
متضاد حتمی : محتمل
برابر پارسی : بایست، بایسته، بی چون و چرا، رخ دادنی، سد درسد
sure, certain
dead, definite, ineluctable, necessary, outright, sure, unmistakable
۱. جزمی، بطورحتم، بیگمان، جزم، قطعی، یقینی
۲. بایسته، ضروری ≠ محتمل
جزمی، بطورحتم، بیگمان، جزم، قطعی، یقینی ≠ محتمل
بایسته، ضروری
رخ دادنی، سد درسد
قطعی