close - fiting
چسبان
فارسی به انگلیسی
to stick, to cling, to adhere
fastener, gluey, glutinous, sticky
مترادف و متضاد
چسبان
فرهنگ فارسی
وصل کردن، پیونددادن، چسباننده، چسبانیده
فرهنگ معین
( ~. ) (ص . ) بسیار تنگ ، کیپ .
لغت نامه دهخدا
چسبان. [ چ َ ] ( نف ) رجوع به چسپان شود.
فرهنگ عمید
۱. =چسب
۲. مطلوب، خوشایند.
۲. مطلوب، خوشایند.
کلمات دیگر: