کلمه جو
صفحه اصلی

حاملگی


مترادف حاملگی : آبستنی، بارداری، باروری

متضاد حاملگی : ناباروری، نازایی

فارسی به انگلیسی

pregnancy, expectancy, gestation, maternity

pregnancy


gestation, maternity, pregnancy


فارسی به عربی

توقع , حمل , مفهوم

مترادف و متضاد

expectancy (اسم)
پیش بینی، انتظار، احتمال، حاملگی، امید، توقع، بارداری

expectance (اسم)
پیش بینی، انتظار، احتمال، حاملگی، امید، توقع، بارداری

conception (اسم)
فهم، عقیده، ادراک، تصور، حاملگی، لقاح تخم و شروع رشد جنین

gestation (اسم)
حاملگی، بارداری، ابستنی، وابسته بدوران رشد تخم یا نطفه

آبستنی، بارداری، باروری ≠ ناباروری، نازایی


فرهنگ فارسی

آبستنی

لغت نامه دهخدا

حاملگی. [ م ِ ل َ / ل ِ ] ( حامص ) بارداری. آبستنی.

دانشنامه آزاد فارسی



کلمات دیگر: