مترادف حاضر کردن : احضار کردن، به حضور آوردن، آماده کردن، مهیا ساختن، فراهم آوردن، فراهم ساختن، آموختن، یاد گرفتن
حاضر کردن
مترادف حاضر کردن : احضار کردن، به حضور آوردن، آماده کردن، مهیا ساختن، فراهم آوردن، فراهم ساختن، آموختن، یاد گرفتن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
جاهز
مترادف و متضاد
آموختن، یاد گرفتن
اماده کردن، مهیا کردن، حاضر کردن
احضار کردن، به حضور آوردن
آماده کردن، مهیا ساختن، فراهم آوردن، فراهم ساختن
۱. احضار کردن، به حضور آوردن
۲. آماده کردن، مهیا ساختن، فراهم آوردن، فراهم ساختن
۳. آموختن، یاد گرفتن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - آماده کردن مهیا ساختن . ۲ - حاضر آوردن بحضور آوردن .
کلمات دیگر: